کارهای داریوش بزرگ(4)

افزایش آمار

افزایش آمار

کارهای داریوش بزرگ(4)

حفر کانال سوئز در مصر

ترعه سوئز مهمترین راه دریایی در دوران هخامنشیان وهمچنین طی بسیاری از قرون اعصار، حفر راه آبی قابل کشتیرانی بین دریای احمر ومدیترانه است که افتخار آن برای همیشه از آن ایران وشاهنشاه بزرگ آن داریوش کبیر خواهد بود. درکتاب (( تمدن هخامنشی )) چگونگی حفر ترعه وکتیبه های مربوط به آن بدین شرح آمده است:

حفر ترعه ای که دریای احمر را از راه آبی رود نیل به دریای مغرب متصل می ساخته وباز کردن این راه مهم دریایی یکی از شاهکارهای داریوش بزرگ است،که علاقه وبصیرت فراوان او با ایجاد راههای سهل و کوتاه دریایی وتوسعه اموربازرگانی واتصال قسمتهای مختلف شاهنشاهی ، عظمت وقدرت امپراتوری بزرگ هخامنشی را تضمین می کرد. البته ترعه ای که داریوش حفر کرد با ترعه کنونی که در سال 1869 توسط مون فردیناند دولسپسMon Ferdinand Delespes حفر شد و به اتمام رسید ، کمی اختلاف دارد ، زیرا ترعه کنونی از پورت سعید شروع وبه خلیج سوئز منتهی می شود ، در حالیکه ترعه داریوش کبیر ازقدری بالاتر از بوباستیس Bubastis شروع شده وبه رود نیل می پیوست پس از عبور از وادی تومیلت Tumilat در نزدیکی سوئز به دریای احمر ملحق می شد. آنچه از گفته های مورخین قدیم بر می آید چنین است:

از دوره سلطنت میانه مصر ( 1788 – 2160 ق. م ) ترعه ی بینبوباستیس ( یکی از شاخه های دریای نیل) ودریای سرخ شبیه به آنچه داریوش حفر کرده بود ، گویا در حدود 1300 سال پیش از میلاد مسیح توسط یکی از فراعنه مصر معاصر حضرت موسی علیه السلام حفر می شود. ولی گل ولای آنرا بتدریج پر می سازد. بعد نخائو Nechao فرعون مصر در اواخر سده هفتم قبل از میلاد (609 پ م) مجدداً به این خیال می افتد ودستور پاک کردن وحفر مجدد آنرا می دهد. لیکن بنا به گفته (دیودر) سیسیلی ، مصریان به تصور آنکه اگر این راه باز شود آب دریای سرخ مصر را فرا خواهد گرفت کانال را پر می کنند وعملیات حفاری بلااقدام می ماند. هرودوت علت عدم توفیق نخائو را در حفر کانال ، خبر وقوع سوئی را نوشته که کاهنان پیش بینی کرده بودند ، ولی " دیودور" علت را چنین ذکر کرده است وتصور کردند که مهندسین درحین عمل متوجه شدند که سطح بحر احمر بلندتر از دلتای نیل ومصر است و تصور کردند که چنانچه این راه باز شود آب شور رود نیل ، مصر را در خود غرق خواهد کرد ، بعضی نیز علت متوقف ماندن کار را هزینه زیادی که حفر کانال در برداشته ، نوشته اند. پس از آنکه درزمان کمبوجیه سال 525 پیش ازمیلاد مصر، ضمیمه شاهنشاهی هخامنشی گردید ، هنگام پادشاهی داریوش بزرگ به موازت سایر کارها ی اساسی از دو لحاظ حفر این کانال و احداث این راه دریایی کوتاه و آسان نظر شهریار سیاستمدار وکاردان هخامنشی را به خود جلب کرد. یکی از نظر لشکر کشی تا نیروی دریایی ایران بتواند به سهولت از کرانه های خلیج فارس وبحر عمان و اقیانوس هند به کرانه های دریای مدیترانه وبحر اسود وآسیای صغیر و بحر الجزایر برسد. دیگر از نظر اقتصادی و حمل کالاهای فراوان بازرگانی مصر به سایر کشورهای تابعه هخامنشی. زیرا مصر علاوه بر اینکه خود مال التجاره زیادی داشت که باید به سایر کشورهای شاهنشاهی حمل می شد , چون سر راه آفریقا قرار گرفته بود , انبار کالاهای حبشی وسودانی شده بود که حمل آن برای رفع نیازمندیهای سایر قطعات این دولت پهناور لازم بود*. بنابراین پیوستن این راه دریایی فوق العاده ضروری وسودمند تشخیص داده شد . وتوهم اینکه آب دریای احمر مصر را غرق خواهد کرد ,با دلائل دانشمندان ایرانی از فکر مصریان خارج گردید. قبل از احداث این راه دریایی از راه خلیج فارس و فرات به سوریه و از آنجا یا از شهر "صور" توسط کشتی ، یا از راه فلسطین وشبه جزیره سینا به مصر میرفته اند . راه دومی چون از کویر بی آب وعلف می گذشت بواسطه فقدان آب باعث زحمت مسافرین و کاروانها بود ، و حتماً بایستی مقدار آب کافی برای وقتی که از کویر می گذرند همراه داشته باشند واین البته مشکل ومستلزم ناراحتی هایی بود. اما کمبوجیه برای فتح مصر از همین راه رفت.

در کتیبه های سومری واکدی مربوطه به هزاره سوم پیش از میلاد ازارتباط دریایی بین النهرین با دیلمون dilmun و مغان mogan (مغان را برخی عمان امروزی دانسته اند که صادر کننده سنگهای سیاهی جهت ساخت مجسمه خدایان سومرواکد بوده است) وملوخه یادی شده و در کتیبه لاگاش مربوط به زمان شول ژی Shoulgi حدود (2263-2310 پ .م) از کشتی سازان مغان ذکری رفته است .

کشتیهای بازرگانی کشورهای تابعه شاهنشاهی هخامنشی در زمان داریوش بزرگ علاوه برناوهای سرباز بر دریاها ورودها بطور فراوان در رفت وآمد بوده است- کشتیهای بزرگ به ظرفیت 300 تا 500 تن مخصوص عبور از دریاها وکشتیهای کوچک برای عبور از رودها مثل دجله وفرات وسند ونیل از 100 تا 200 تن ظرفیت داشته است.

داریوش کبیر با توجه به اهمیت راههای دریایی ، مخصوصا ًاین راه در اواخر سده ششم پیش از میلاد ، دستور حفر ترعه را صادر کرد وبیادبود این کار بزرگ و پرارزش لوحه ای سنگی با خطوط میخی ، پارسی ، بابلی ، مصری ، عیلامی در آنجا نصب کرد که در سال 1866 میلادی در شلوف الترا به 33 کیلومتری کانال ، کمی بطرف غرب ترعه امروزی بدست آمد. روی این لوحه سنگی نقش دو نفر حجاری شده و در وسط آن اسم داریوش به چشم می خورد . طرف دست راست کتیبه ای بدین شرح کشف شده است : بخط فارسی 6سطر – عیلامی 4 سطر – بابلی 3 سطر – وکتیبه دیگری حاوی اطلاعاتی راجع به حفر کانال با متن فارسی در 12 سطر وجود دارد که زیر آن عیلامی است وهفت سطر آن بیشتر سالم نمانده است و بقیه با متن بابلی که شاید زیر عیلامی بوده ، احتمالاً از بین رفته است . از طرف دیگر لوح کتیبه مفصل تری بخط وزبان مصری نقش شده ... مفاد ترجمه بشرح زیر می باشد:

بند اول "خدای بزرگی است اهورا مزدا که این سرزمین را آفریده ، که آسمان را آفریده ، که بشر را آفریده ، که خوشی را به بشر داده ، که داریوش را شاه کرده ، که داریوش را به شاهی رسانده که بزرگ است واسبان ومردان خوب دارد."

بند دوم " منم داریوش شاه ، شاه شاهان ، شاه کشورهائیکه از تمام نژادها مسکون است ، شاه این سرزمین بزرگ تا آن دورها ، پسر ویشتاسب هخامنشی "

بند سوم " من پارسی هستم . بهمراهی پارسیان مصر را گرفتم . امر کردم این کانال را بکنند .از (پی رو ) نیل که از مصر جاری است تا دریائیکه از پارس بدان روند این ترعه کنده شد .چنانکه فرمان دادم کشتیها از مصر بوسیله این کانال بسوی پارس روانه شدند ، چنانکه اراده من بود ."

نوشته دیگر فقط نام داریوش را بر خود دارد ، ولی کتیبه بعدی حاوی عباراتی است بدین مضمون : "من هستم داریوش شاه ،شاه شاهان ، شاه کشورهائیکه از تمام نژادها مسکون است .شاه این سرزمین بزرگ تا آن دورها ، پسر ویشتاسب هخامنشی ."

در کتیبه مصری نقش درایوش مانند فراعنه مصر تزئین شده .صورت او زیرقرص آفتاب بالدار خدایان دو نیمه نیل است ودو قسمت مصر اولیا وسفلا را در زیر اسم بهم اتصال داده اند و اسامی کشورهایی که تاج داریوش (به مصری آن تریوش ) بوده اند ،نوشته شده وبدینوسیله خواسته اند بنمایانند ، که داریوش از فراعنه سلسله هیجدهم که مقتدرترین سلسله مصر بشمار می روند ، برتر بوده است . متأسفانه نام بعضی از کشورها که ممکن بود تردیدی را که در زمینه بعضی از اسامی کتیبه نقش رستم وجود دارد ، مرتفع سازد حک شده است وخوانده نمی شود .

نمایندگان کشورهای تابعه دراین نقوش زانو بزمین زده اند و درحال کرنش وخضوعند . و همانطور که در نقوش آرامگاههای شاهان منظور شده ، مقام اول را پارسیها وبعد مادیها ودر مرحله آخر اسکاها دارند . کتیبه به همان فرم واصول فراعنه مصر نوشته شده وعباراتی از آن بشرح زیر است :" آن تریوش (داریوش) که زاده الهه نیت ( مادر خدایان مصری ) خانم سائیس است .انجام داد تمام چیزهایی را که خداوند آغاز کرد . آقای همه چیز که قرص آفتاب را احاطه کرده است ، وقتی که در شکم مادر قرار داشت وهنوز بزمین نیامده بود ، نیت او را پسر خود داشت ... امر کرد به او ... دست خود را با کمال بسوی او برد تا دشمنان او را برافکند . چنانکه از برای پسر خود
(زاده نیت خدای آفتاب درخشنده ) کرد ...او قوی شوکت است . او دشمنان خود را در تمام ممالک ناود می کند . شاه مصر علیا وسفلی آتریوش که الی الابد پاینده است ، شاهنشاه بزرگ پسر ویشتاسب هخامنشی ، او پسر اوست (یعنی پسر نیت است ) قوی وجهانگیر است . تمام بیگانگان با هدایای خود رو به او می آورند وبرای او کار می کنند ..."

کتیبه ازاینجا ببعد ضایع ومحکوک شده است , فقط کلماتی که از آن خواناست می رساند که داریوش دانشمندان وحکمای مصر را به حضور پذیرفته واز آنها پرسشهائی کرده است.

اسم کوروش نیز در این کتیبه است, ولی در شکلِ بیضی نیست. زیرا فقط نام شاهان مصر را دربیضی می گذاشته اند . ضمن کشورهای تابع شاهنشاه هخامنشی صحبت از کشوری است بنام ((شیا)) که محققین تصور کرده اندکه همان ((سبا)) باشد واز کشتیهائی که باید برای تحقیقات به دریاها برود نیز ذکری شده است .

بطور کلی 117 نوشته مصری مربوط به دوران پادشاهی هخامنشیها بر مصر وروی سنگ ولوح ومهر ومهره وظروف سنگی وفلزی به خط قدیم مصر (هیروگلیف) پیدا شده است. قسمت بسیار جالب در این کتیبه ها این است که هر جا از شاهان هخامنشی وکشورهای آریایی تابعه شاهنشاهی نامی برده شده , بجای علامت حرف (را ء) معمولی خود ، اکثراً حرف راء در این اسماء را بصورت شیر نشسته ای نقش کرده اند واین تغییر علامت نسبت بحرف ((راء)) فقط برای نام پادشاهان وملل آریایی از قبیل هریو (هرات) هرخوانی (رخج) زرنگ (سیستان) خوارزم – باختری- ارمینا- پارس به چشم می خورد . ودرقسمت نام پادشاهان در سالهایی که کشور مصر منقلب شده وسر از اطاعت ایرانیها پیچیده بود , این تغییر حرف ((راء)) رعایت نشده است وآنرا بصورت اصلی خود نوشته اند . دقت وبررسی کافی در این تغییر علامت - یعنی شیر نشسته بجای علامت معمولی راء بر محققین معلوم داشته است که در دنیای باستان شیر را مظهر ونمودار ایران وایرانی واز مختصات وعظمت آنها می دانسته اند.

در کتیبه های مصری نام شش تن از شهریاران هخامنشی ؛ کوروش کبیر – کمبوجیه- داریوش اول - خشایارشاه - اردشیر اول و اردشیر دوم و اردشیر سوم تا کنون دیده شده است.

هرودوت ضمن توصیف این کانال می نویسد: ((حفر ترعه سوئزبوسیله متی اول (1298-1318-ق.م) آغاز شد. رامسس دوم (1232-298-ق.م) ونخائوا (594-609ق.م) آنرا ادامه دادند وداریوش کارآنرا تمام کرد. طول این ترعه بمسافت چهار روز راه است ویکصد وبیست هزار نفر کارگر مصری در عهد نخائو پسر پسامتیک برای حفر آن کار می کرده اند . ودر جای دیگر می گوید : "نخائو ترعه راکند ، ولی موفق به اتمام آن نشد وداریوش شاهنشاه ایران آنرا تمام کرد". استرابو می نویسد: "ترعه سوئز بدواً بوسیله سزسزیس کنده شده."

عرض ترعه قبل از داریوش بحدی بود که دو ناو که هر کدام سه دسته پاروزن داشته اند ، پهلو به پهلو از آن میگذشته اند وطولش ازبوباستیس تا دریای سرخ چهار روز راه بوده است . پشوتن جی.پ.ب. لسارا نویسنده کتاب " ایران واهمیت آن در ترقی وتمدن بشر" راجع به این کتیبه چنین توضیح می دهد : یک کتیبه در سال1799 بوسیله ((م. رزیر M.ROZIERRE در شمال سوئز وکتیبه دیگری بوسیله ((دیو بلیزر)) M.DERILLIERS بدست آمد وبعد در مارس 1866 در ضمن حفر ترعه کنونی ((م. چارلس دولسپس CHARLESDE LESPES پسر فردیناند دولسپس )) ستونی دیگر بدست آورده ودرژوئن 1866 دو کتیبه دیگر در سرپیوم SERAPIOMM وشلوف الترا به فرزندش دستور داد این کانال را پاک و لاروبی کنند.

ترعه ای نیز که خشایارشاه در دامنه کوه اتس ATTOS کرانه بحر الجزایر حفر کرد ، بنوبه خود یکی از کارهای برجسته ومهم مهندسی قرن پنجم پیش از میلاد بوده است.شبه جزیره اتس شرقی ترین نقطه شبه جزیره کالسیدیس KALEIDICE است وترعه خشایار شاه در راس آن از شمال به جنوب قرار گرفته و در همین کوه است که زمان بوزانتی صومعه ای ساخته شده وجنبه تقدس پیدا نموده است.

چون کشتیرانی در این شبه جزیره پر مخاطره بود ، خشایارشاه هنگام لشکرکشی به یونان برای حفظ ناوگان خود دستور حفر این ترعه را داد و بر حسب نوشته مورخین حفر آن سه سال بطول انجامید . طول ترعه درحدود 2200 متر وعرض آن 90 متر وعمق آن ازدو تا هشت متر بوده است وبطوریکه نوشته اند آثار آن چندی پیش کاملاً مشهود بوده است وبازمانده آنرا پرولاکا PROULAKA می نامند.

مهندس سازنده این کانال ارتاخه ARTAKHO از نجیبان هخامنشی و بر حسب گفته هرودت ، این سردار نامی پارسی ازحیث اندام از تمام پارسیها بلندتر بوده و اندازه قد او به پنج ذرع و چهارانگشت کم می رسیده است و صدائی بسیار رسا داشته و مرگ او بر خشایارشاه بسیار گران و ناگوار آمده است ، چنانکه امر کرده جنازه وی را با تشریفات وشکوه فراوانی دفن کنند ، نزدیک این ترعه برجستگی قبر مانندی است که تصور کرده اند شاید بقایای قبر ارتاخه باشد که به امر خشایارشاه همانجا دفن شده است.

مورخان وصاحب نظران حفر این ترعه را که متاسفانه تا کنون کمتر در باره آن صحبت شده است ، یکی از کارهای مهندسی برجسته قرن پنجم قبل از میلاد میدانند . در اطراف شبه جزیره کوهستانی اتوس ATHOUS که ترعه در آن حفر شده کشتیرانی به اندازه ای خطرناک است که جان دریانوردان را به مخاطره می افکند . لذا آن پادشاه بزرگ برای تآمین سلامت ناوگان خود فرمان داد این ترعه را حفر کنند ، هرودوت جزئیات این اقدام بزرگ راشرح داده ونوشته است :

دو نفر ایرانی بنام بوبارس BOBARS پسر مکابازوس MEJABAZOوارتاخایس ARTACHAIES پسر ارتایوس ARTAIOS مامور انجام این کار شدند . ارتاخایس نزد شاهنشاه مقرب ترین نزدیکان بود و نیز چنانکه اشاره شد بلندترین ایرانی (به ارتفاع هشت پا)به شمار می رفت . اما او ضمن انجام کار ویا کمی پس از آن در گذشت و شاه و ارتش برای او مراسم سوگواری برپا کردند و تشیع جنازه ودفن او با شکوه تمام انجام شد . بنا به گفته هرودوت طول این برزخ 2500 یارد است و آثار آن را هنوز می توان دید , یا صد سال پیش [زمان نوشتن تاریخ هرودوت ] می توانسته اند ببینند این ترعه از یک رشته حوضچه هایی تشکیل می شده که از دوتا هشت پا عمق و از شصت تا نود پا پهنا داشته اند ، و آنرا در میان بستری از سنگهای شنی و آهکی عهد سوم حفر کرده بودند ، وبه احتمال قوی در عمیق ترین نقطه پیش از شصت پا باسطح طبیعی زمین فاصله نداشته است واین سطح خاک در بلندترین نقطه ارتعاش از سطح دریا زیادتر از پنجاه پا نیست . دونویسنده دیگر ولزWELLES و هو hOW معتقدند که عمل حفاری نسبتاً آسان بوده است وبنابراین مقایسه ایکه استین ASTIN از این ترعه با ترعهء کورنیست که در آن به طول یک میل مسیر سنگی است و زمین دویست وپنجاه وپنج پا از سطح دریا ارتفاع دارد بعمل آورده گمراه کننده است . باز مانده این ترعه را امروز Provulak می نامند (مشق ازکلمه (PROAULAX برای اینکه بین کانال وترعه حفاری شده خشایارشاه وترعه ای که نخو Necho در سال 609 حفرکرده ، اشتباهی روی ندهد ، ناچار به توضیح مختصری دراین باره هستیم :
((نخو )) فرزند ((پسافنیک )) در609 قبل از میلاد ، به جای پدر به سلطنت بیست و پنجمین سلسله سلاطین مصر(یا سلسله حبشی)رسید . نخستین اقدامی که به او نسبت می دهند حفرترعه ای است که رود نیل را به بحر احمر متصل می ساخت . قبلاً ((..در دوره سلطنت میانه مصر(1788-216 ) ترعه ای میان بوباستیس Bubastis واقع در یکی از شاخه های نیل ودریاچه تمساح حفر شده بود ، نخو دوباره به حفر این ترعه پرداخت و آنرا تا دریاچه تلخ وخلیج سوئز (بحرالقلزم )امتداد داد ، عرض این ترعه به اندازه ای بود که دوکشتی که هر یک سه ردیف پاروزن داشتند با راحتی از آن می گذشتنند وطول آن از بوباستیس تا دریا چهار روز راه بود ....) هرودوت که بیشتر اطلاعات ما در این زمینه از کتاب اوست نقل می کند که ((000ر120 نفر مصری بر سر این کار تلف شدند و پیش از آنکه کارترعه تمام شود و عمل حفاری متوقف گردید . بروایت هرودوت متوقف ماندن کار آن بود که کاهنان خبر حادثه بدی را که از طرف بربریان پیش خواهد آمد به پادشاه رسانیدند ، بروایت دیودوردس سیسیلی (2-1 ق.م ) علت متوقف ماندن کار آن بود که مهندسان ((نخو)) دریافتند که سطح احمر بلندتر از دلتای نیل است واین ترس پیش آمد که مبادا طوفان آب شور تمام مصر را فرا گیرد وشاید هم دلیلی قطعی پیش آمدن مشکلات فنی وزیاد شدن هزینه ومصارف کار بوده باشد . این ترعه را صد سال بعد داریوش کبیر(پادشاه ایران ومصر 586-521 ) به اتمام رسانید , ولی این افتخار برای ((نخو)) باقی است که به ضرورت چنین راهی میان بحر احمر ومدیترانه پی برده بود, واگر فرصت آنرا یافته بود که این کار بزرگ را به پایان رساند بی اندازه مایه آبادانی و ترقی کشور خویش می شد ولی افسوس که نتوانست چنین کند . وبر سر این کار و آزمندی ، همسایگان خویش را بر انگیخت وجان خود را در آن راه از دست داد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در  سه شنبه 31 خرداد 1390برچسب:,ساعت 8:25  توسط افزایش آمار